نارکیــــــژ

...ای جامه‌ات لبم که انار است

نارکیــــــژ

...ای جامه‌ات لبم که انار است

شاید هیچ گناهکاری دلش نمی خواسته گناه کند .. هیچ کافری دوست نداشته مبلّغ بی خدایی باشد ! شاید هیچ قاتلی دوست نداشته آدم بکشد ، یک لحظه همه ی دنیا روی سرش آوار شده ، شاید فحش خورده ، درد کشیده و هیچ کس دردش را ندیده .. احتمالا هیچ دزدی دوست نداشته از دیوار خانه ی مردم بالا برود ، اما بی پولی کلافه اش کرده ، از بی شغلی مجبور شده بدزدد و ببرد .. خب حکما هیچ معتادی این فلاکت را نخواسته بوده ، یک جایی یک دردی انقدر دیوانه اش کرده که راهی برای تسکینش نیافته و لب به مواد زده و بعد مفلوک و آواره دست به التماس شده .. احتمالا هیچ کس هرزگی را دوست نداشته ، روزی پول خواسته و آن کسی که وظیفه داشته خرجیش را بدهد با منت چند قرانی ریخته جلویش و رفته و نمانده که حس حقارت و درماندگی اش را به جان بخرد و زن توی خودش لولیده و غصه خورده و سر از آغوش مردهای دیگر در آورده .. هیچ پیرمرد یا پیرزنی دلش نمی خواسته این همه غرغرو بشود اما احتمالا همه ی ارث و میراثش را قبل از مرگش به بچه هایش بخشیده و تنها شده و حالا سال به سال کسی بهش سر نمی زند که این همه مریض می شود و غر می زند و از مرگ می ترسد و ... همه ی این ها را که بگذاری کنار هم ، می فهمی چرا من ِ به قول ِ تو مهربان که خانه خالی از صدای خنده هایش نمی شد ، این همه بداخلاق شده ! می فهمی چه شده که با هیچ کس جز به حد ضرورت حرف نمی زند و از خانه بیرون نمی رود و سر می چپاند توی گوشی و تلگرام و اینستاگرام را بالا پایین می کند و به مسخره ترین شکل ممکن زندگی می کند ! بفهم ! که این آدم بداخلاقی و بدعنقی و بد زندگی کردن را انتخاب نکرده .. بفهم !

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی