نارکیــــــژ
...ای جامه‌ات لبم که انار است
نارکیــــــژ
...ای جامه‌ات لبم که انار است
من کی‌ام؟
باغی که چون با عطر عشق آمیختم،
هر اناری را که پروردم به خون آلوده بود...
منوی بلاگ
خانه
صحبتی با صابخونه !
خلاصه آمار
بایگانی
خرداد ۱۴۰۲
(۱)
اسفند ۱۴۰۱
(۲)
اسفند ۱۴۰۰
(۱)
تیر ۱۴۰۰
(۱)
فروردين ۱۴۰۰
(۱)
اسفند ۱۳۹۹
(۱)
دی ۱۳۹۹
(۱)
آبان ۱۳۹۹
(۱)
شهریور ۱۳۹۹
(۲)
مرداد ۱۳۹۹
(۱)
آذر ۱۳۹۸
(۱)
مهر ۱۳۹۸
(۱)
شهریور ۱۳۹۸
(۱)
تیر ۱۳۹۸
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۸
(۱)
خرداد ۱۳۹۷
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۷
(۲)
آبان ۱۳۹۶
(۱)
مهر ۱۳۹۶
(۱)
شهریور ۱۳۹۶
(۱)
مرداد ۱۳۹۶
(۴)
خرداد ۱۳۹۶
(۲)
ارديبهشت ۱۳۹۶
(۱)
فروردين ۱۳۹۶
(۵)
اسفند ۱۳۹۵
(۱)
بهمن ۱۳۹۵
(۳)
دی ۱۳۹۵
(۴)
آذر ۱۳۹۵
(۴)
آبان ۱۳۹۵
(۱)
مهر ۱۳۹۵
(۳)
شهریور ۱۳۹۵
(۲)
مرداد ۱۳۹۵
(۵)
تیر ۱۳۹۵
(۳)
خرداد ۱۳۹۵
(۳)
ارديبهشت ۱۳۹۵
(۳)
فروردين ۱۳۹۵
(۱)
اسفند ۱۳۹۴
(۱)
بهمن ۱۳۹۴
(۳)
دی ۱۳۹۴
(۶)
آذر ۱۳۹۴
(۵)
آبان ۱۳۹۴
(۱)
مهر ۱۳۹۴
(۴)
مرداد ۱۳۹۴
(۸)
تیر ۱۳۹۴
(۲)
۲ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است
من که بیچاره شدم کاش ولی هیچ دلی...
کلی شمعدانی ریخته ام توی صدات که وقتی آمدی با لهجه ی اردی‌بهشت صدایم کنی...
۱ نظر
به نام آرام دل ها
نون و القلم..!
۱ نظر