نارکیــــــژ

...ای جامه‌ات لبم که انار است

نارکیــــــژ

...ای جامه‌ات لبم که انار است

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

می‌خواستم صبحِ علی‌الطلوع که آفتاب می‌ریخت روی پوستت، یک تکه از موهایم را بگذارم روی چشم‌هات و سینه‌ی آفتاب‌خورده‌ات را چشم برندارم.